اگر نامه ای می نویسی به باران
سلام مرا نیز بنویس
سلام مرا، از دل کاهدود و غباران
اگر نامه ای می نویسی به #خورشید
سلام مرا نیز بنویس
سلام مرا، زین شب سرد نومید
اگر نامه ای می نویسی به دریا
سلام مرا نیز بنویس
سلام مرا،
با "اگر"، "آه" ، "آیا"
به مرغان صحرا، در آن جست و جوها
سلام مرا نیز بنویس
اگر نامه ای می نویسی
سلامی پر از شوق پرواز
از روزن آرزوها
#شفیعی_کدکنی
سلام مرا نیز بنویس
سلام مرا، از دل کاهدود و غباران
اگر نامه ای می نویسی به #خورشید
سلام مرا نیز بنویس
سلام مرا، زین شب سرد نومید
اگر نامه ای می نویسی به دریا
سلام مرا نیز بنویس
سلام مرا،
با "اگر"، "آه" ، "آیا"
به مرغان صحرا، در آن جست و جوها
سلام مرا نیز بنویس
اگر نامه ای می نویسی
سلامی پر از شوق پرواز
از روزن آرزوها
#شفیعی_کدکنی
روی دستش ، پسرش رفت ، ولی قولش نه
#نیزه ها تا #جگرش رفت، ولی قولش نه
این چه #خورشیدِ غریبی ست که با حالِ نزار
پای نعشِ #قمرش رفت ، ولی قولش نه
باغبانی ست عجب ! آن که در آن دشتِ بلا
به خزانی ثمرش رفت ، ولی قولش نه
شیر مردی که در آن واقعه هفتاد و دو بار
دستِ غم بر کمرش رفت ، ولی قولش نه
جان من برخیِ ” آن مرد ” که در شط فرات ،
تیر در چشمِ ترش رفت، ولی قولش نه
هر طرف می نگری نامِ حسین است و حسین ،
ای دمش گرم، سرش رفت، ولی قولش نه
.
#حسین_جنتی
#نیزه ها تا #جگرش رفت، ولی قولش نه
این چه #خورشیدِ غریبی ست که با حالِ نزار
پای نعشِ #قمرش رفت ، ولی قولش نه
باغبانی ست عجب ! آن که در آن دشتِ بلا
به خزانی ثمرش رفت ، ولی قولش نه
شیر مردی که در آن واقعه هفتاد و دو بار
دستِ غم بر کمرش رفت ، ولی قولش نه
جان من برخیِ ” آن مرد ” که در شط فرات ،
تیر در چشمِ ترش رفت، ولی قولش نه
هر طرف می نگری نامِ حسین است و حسین ،
ای دمش گرم، سرش رفت، ولی قولش نه
.
#حسین_جنتی