@Asheghaneha11
میدانی آقا جان...
گاهی دوست دارم برویم داخل فیلم های کلاسیک دهه شصت و هفتاد... که من هی قربان اون سبیل های هیچوقت نداشته ات بروم و کلاهت را روی سرت صاف کنم و سیگارهای برگت را برایت روش کنم...!
یا بپريم داخل همان فیلم هندی های آب دوغ خیاری، که همدیگر را توی یک مهمانی هنگامی که باد موهای جفتمان را زیر و رو کرده ببینیم و تو بزنی زیر آواز و من هم عشوه بیایم و مو تکان بدهم و هم صدایت شوم و آخر سر هم با تمام مخالفت های خانواده ها و تصادفات و خطرات بهم برسیم و حلقه گل دور گردن هم بندازیم...!
یا اصلا چرا فیلم های فرنگی، برويم داخل فیلم های ایرانی چند سال پیش خودمان، تو بیایی زیر پنجره اتاقم، آواز بخوانی، من از پنجره نگاهت کنم. گل برایت پرتاب کنم، آخر سر هم فیلم را با ماه عسل تو جاده شمال تمام کنیم...!
اما میدانی...
نه دهه شصت هفتاد است
نه اینجا هند است
نه حتی چند سال پیش
راستش الان...من و تو آقاجان... و اوها و آقاجان هايشان، داخل فیلم هایی مفهومی هستیم که پایانشان را نه خودمان میدانیم نه دیگران!
فیلم ها هم رنگ و بوی ما آدم هارا گرفته اند!
رابطه هایی نامعلوم با پایان هایی باز اما گرفته...و عشق هایی که به یغما رفته اند.
و ما نسلی هستیم که حتی فیلم هایش هم عشق گم کرده اند!
#محیا_زند
@Asheghaneha11
میدانی آقا جان...
گاهی دوست دارم برویم داخل فیلم های کلاسیک دهه شصت و هفتاد... که من هی قربان اون سبیل های هیچوقت نداشته ات بروم و کلاهت را روی سرت صاف کنم و سیگارهای برگت را برایت روش کنم...!
یا بپريم داخل همان فیلم هندی های آب دوغ خیاری، که همدیگر را توی یک مهمانی هنگامی که باد موهای جفتمان را زیر و رو کرده ببینیم و تو بزنی زیر آواز و من هم عشوه بیایم و مو تکان بدهم و هم صدایت شوم و آخر سر هم با تمام مخالفت های خانواده ها و تصادفات و خطرات بهم برسیم و حلقه گل دور گردن هم بندازیم...!
یا اصلا چرا فیلم های فرنگی، برويم داخل فیلم های ایرانی چند سال پیش خودمان، تو بیایی زیر پنجره اتاقم، آواز بخوانی، من از پنجره نگاهت کنم. گل برایت پرتاب کنم، آخر سر هم فیلم را با ماه عسل تو جاده شمال تمام کنیم...!
اما میدانی...
نه دهه شصت هفتاد است
نه اینجا هند است
نه حتی چند سال پیش
راستش الان...من و تو آقاجان... و اوها و آقاجان هايشان، داخل فیلم هایی مفهومی هستیم که پایانشان را نه خودمان میدانیم نه دیگران!
فیلم ها هم رنگ و بوی ما آدم هارا گرفته اند!
رابطه هایی نامعلوم با پایان هایی باز اما گرفته...و عشق هایی که به یغما رفته اند.
و ما نسلی هستیم که حتی فیلم هایش هم عشق گم کرده اند!
#محیا_زند
@Asheghaneha11
عاشقانه ها
دلم برات تنگ شده @Asheghaneha11
دم دمایِ ظهر بآ گلودرد از خوآب بیدآر شد
چشم هایِ ورم کردشو شست
اون لباسی که ازش متنفر بود رو پوشید
بدون اینکه چیزی بخوره از خونه زد بیرون
بی هدف تموم خیابون هایی که نباید رو قدم زد
تموم آهنگایی که نباید رو گوش کرد
عصر با سرگیجه ناشی از گرسنگی رفت کافه
به برنامه رژیمش فحش داد و پرکالری ترین چیزی که تو منو بود رو سفارش داد
باز قدم زد، قدم زد، قدم زد
دلش حرف زدن با کسی رو میخواست ولی با اینحال هروقت گوشیش زنگ میخورد رد تماس میکرد
برگشت خونه
آلپرازولام ؟فلوکستین؟ نوآفن؟ کدومش؟!
از هرکدوم یکی گذاشت تو دهنش و بدون آب قورت داد، میخواست تلخیشون دهنشو پر کنه!
نه مسواک زد، نه صورتشو شست و نه موهاشو شونه کرد!
پنجره رو تا آخر باز کرد و گذاشت هوای خنک اول پاییز اتاقو پر کنه
دراز کشید تو جآش و بلآخره بعد از یروز سکوت مغزش سر قلبش داد کشید:
+ پس چه مرگته که کل امروز رو با لجبازی کوفتمون کردی؟!
_ دلم براش تنگ شده!
+...!
_...(:
#محیا_زند
@Asheghaneha11
چشم هایِ ورم کردشو شست
اون لباسی که ازش متنفر بود رو پوشید
بدون اینکه چیزی بخوره از خونه زد بیرون
بی هدف تموم خیابون هایی که نباید رو قدم زد
تموم آهنگایی که نباید رو گوش کرد
عصر با سرگیجه ناشی از گرسنگی رفت کافه
به برنامه رژیمش فحش داد و پرکالری ترین چیزی که تو منو بود رو سفارش داد
باز قدم زد، قدم زد، قدم زد
دلش حرف زدن با کسی رو میخواست ولی با اینحال هروقت گوشیش زنگ میخورد رد تماس میکرد
برگشت خونه
آلپرازولام ؟فلوکستین؟ نوآفن؟ کدومش؟!
از هرکدوم یکی گذاشت تو دهنش و بدون آب قورت داد، میخواست تلخیشون دهنشو پر کنه!
نه مسواک زد، نه صورتشو شست و نه موهاشو شونه کرد!
پنجره رو تا آخر باز کرد و گذاشت هوای خنک اول پاییز اتاقو پر کنه
دراز کشید تو جآش و بلآخره بعد از یروز سکوت مغزش سر قلبش داد کشید:
+ پس چه مرگته که کل امروز رو با لجبازی کوفتمون کردی؟!
_ دلم براش تنگ شده!
+...!
_...(:
#محیا_زند
@Asheghaneha11