یبار جوری دستاشو گرفته بودم
که تک تک انگشتام لابه لای تک تک انگشتاش بود
هر انگشتم، سهم خودشو از دستاش داشت...
اون موقع بود که فهمیدم عدالت چقدر می تونه شیرین باشه
#حمید_جدیدی
@Asheghaneha11
که تک تک انگشتام لابه لای تک تک انگشتاش بود
هر انگشتم، سهم خودشو از دستاش داشت...
اون موقع بود که فهمیدم عدالت چقدر می تونه شیرین باشه
#حمید_جدیدی
@Asheghaneha11
عاشقانه ها
@Asheghaneha11
.
- راستش! من این چیزی که ازم میخوای رو بلد نیستم! "دستای" من یه عمره فقط کار کردن! .
.
+لازم نیست چیز خاصی به دستات یاد بدی!
فرض کن من یه بسته ی شکستنیام
که باید با احتیاط حملش کنی!
آروم بغلم کن
☺️❤️
#حمید_جدیدی
@Asheghaneha11
- راستش! من این چیزی که ازم میخوای رو بلد نیستم! "دستای" من یه عمره فقط کار کردن! .
.
+لازم نیست چیز خاصی به دستات یاد بدی!
فرض کن من یه بسته ی شکستنیام
که باید با احتیاط حملش کنی!
آروم بغلم کن
☺️❤️
#حمید_جدیدی
@Asheghaneha11
بی هوا برگشت سمت من.
چشماش یکم خیس بود. برق میزد. نمیدونم از چیزی ناراحت بود یا مالِ خستگی روز بود. یهو بی مقدمه گفت:
" چیزی به من بگو که هیچ زنی جز من نشنیده باشد..." *
گفتم: یه خال داری توی ابروت، که زیر موها پنهونه، اونم دوست دارم...
#حمید_جدیدی
@Asheghaneha11
چشماش یکم خیس بود. برق میزد. نمیدونم از چیزی ناراحت بود یا مالِ خستگی روز بود. یهو بی مقدمه گفت:
" چیزی به من بگو که هیچ زنی جز من نشنیده باشد..." *
گفتم: یه خال داری توی ابروت، که زیر موها پنهونه، اونم دوست دارم...
#حمید_جدیدی
@Asheghaneha11