دبیرستان سلام تجریش
3.78K subscribers
12.6K photos
2.79K videos
388 files
562 links
🟨 ا🟦 ا🟥ا 🟩
كانال رسمي دبیرستان
#سلام_تجریش
#مدرسه_زندگي

☎️ شماره تماس: ٢٢٧٢٠٠١١

🌐 سايت: salamtajrish.ir

🔗🟧 اينستاگرام: www.instagram.com/salam1tajrish

🔗🎬 كانال آپارات: aparat.com/salamtajrish
Download Telegram
دستش پیر بود اما چنان با اراده دست دیگری را گرفت که همه جمع شدند ببینند حرف این اراده ی محکم چیست؟
بیایید! ...
جمع شوید...!
خبر مهم است...!
بدانید تا این زمان من راهبرتان بودم و با دل و جان هدایتتان کردم و سرپرستتان بودم زین پس این علی است!


حاضران مسئولیتی دارند که به غائبان ابلاغ نمایند و "پدران به فرزندانشان "... همین طور تا روز قیامت...

#مناسبتها #غدير
#سلام_تجریش #مدرسه_زندگی
می رسد قصه به آنجا که جهان زیبا شد
با جهاز شتران کوه احد برپا شد

و از آن آینه با آینه بالا می رفت
دست در دست خودش یک تنه بالا می رفت

تا که از غار حرا بعثت دیگر آرد
پیش چشم همه از دامنه بالا می رفت

تا شهادت بدهد عشق ولی الله است
پله در پله از آن ماذنه بالا می رفت

پیش چشم همه دست پسر بنت اسد
بین دست پسر آمنه بالا می رفت

گفت: اینبار به پایان سفر می گویم
" بارها گفته ام و بار دگر می گویم"

راز خلقت همه پنهان شده در عین علی است
کهکشان ها نخی از وصله ی نعلین علی است

گفت ساقیِ من این مرد و سبویم دستش
بگذارید که یک شمه بگویم؛دستش-

هر چه در عالم بالاست تصرف کرده
شب معراج به من سیب تعارف کرده

گفتنی ها همگی گفته شد آنجا اما
واژه در واژه شنیدند صدارا اما...

سوخت در آتش و بر آتش خود دامن زد
آنکه فهمید و خودش را به نفهمیدن زد

#حمیدرضا_برقعی
#مناسبتها #غدير #سلام_تجریش #مدرسه_زندگی
هر دل كه شكست ره به جايي دارد
هر اهل دلي قبله نمايي دارد

با آنكه بُود قبله ي ما كعبه ولي
ايوان نجف عَجب صفايي دارد

عيد غدير مبارك
#مناسبتها #غدير #سلام_تجریش #مدرسه_زندگی
دستش پیر بود اما چنان با اراده دست دیگری را گرفت که همه جمع شدند ببینند حرف این اراده ی محکم چیست؟
بیایید! ...
جمع شوید...!
خبر مهم است...!
بدانید تا این زمان من راهبرتان بودم و با دل و جان هدایتتان کردم و سرپرستتان بودم زین پس این علی است!


حاضران مسئولیتی دارند که به غائبان ابلاغ نمایند و "پدران به فرزندانشان "... همین طور تا روز قیامت...

#مناسبتها #غدير
#سلام_تجریش #مدرسه_زندگی
می رسد قصه به آنجا که جهان زیبا شد
با جهاز شتران کوه احد برپا شد

و از آن آینه با آینه بالا می رفت
دست در دست خودش یک تنه بالا می رفت

تا که از غار حرا بعثت دیگر آرد
پیش چشم همه از دامنه بالا می رفت

تا شهادت بدهد عشق ولی الله است
پله در پله از آن ماذنه بالا می رفت

پیش چشم همه دست پسر بنت اسد
بین دست پسر آمنه بالا می رفت

گفت: اینبار به پایان سفر می گویم
" بارها گفته ام و بار دگر می گویم"

راز خلقت همه پنهان شده در عین علی است
کهکشان ها نخی از وصله ی نعلین علی است

گفت ساقیِ من این مرد و سبویم دستش
بگذارید که یک شمه بگویم؛دستش-

هر چه در عالم بالاست تصرف کرده
شب معراج به من سیب تعارف کرده

گفتنی ها همگی گفته شد آنجا اما
واژه در واژه شنیدند صدارا اما...

سوخت در آتش و بر آتش خود دامن زد
آنکه فهمید و خودش را به نفهمیدن زد

#حمیدرضا_برقعی
#مناسبتها #غدير #سلام_تجریش #مدرسه_زندگی
دستش پیر بود اما چنان با اراده دست دیگری را گرفت که همه جمع شدند ببینند حرف این اراده ی محکم چیست؟
بیایید! ...
جمع شوید...!
خبر مهم است...!
بدانید تا این زمان من راهبرتان بودم و با دل و جان هدایتتان کردم و سرپرستتان بودم زین پس این علی است!


حاضران مسئولیتی دارند که به غائبان ابلاغ نمایند و "پدران به فرزندانشان "... همین طور تا روز قیامت...
💥مراسم جشن غدير
فردا سه شنبه ساعت ١٢ از طريق كلاسهاي آنلاين....
#مناسبتها #غدير
#سلام_تجریش #مدرسه_زندگی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
نمايشنامه خواني دانش آموزان دبيرستان سلام تجريش
به مناسبت عيد سعيد غدير خم
💥حتما ببينيد
#غدير
#سلام_تجریش #مدرسه_زندگی
می رسد قصه به آنجا که جهان زیبا شد
با جهاز شتران کوه احد برپا شد

و از آن آینه با آینه بالا می رفت
دست در دست خودش یک تنه بالا می رفت

تا که از غار حرا بعثت دیگر آرد
پیش چشم همه از دامنه بالا می رفت

تا شهادت بدهد عشق ولی الله است
پله در پله از آن ماذنه بالا می رفت

پیش چشم همه دست پسر بنت اسد
بین دست پسر آمنه بالا می رفت

گفت: اینبار به پایان سفر می گویم
" بارها گفته ام و بار دگر می گویم"

راز خلقت همه پنهان شده در عین علی است
کهکشان ها نخی از وصله ی نعلین علی است

گفت ساقیِ من این مرد و سبویم دستش
بگذارید که یک شمه بگویم؛دستش-

هر چه در عالم بالاست تصرف کرده
شب معراج به من سیب تعارف کرده

گفتنی ها همگی گفته شد آنجا اما
واژه در واژه شنیدند صدارا اما...

سوخت در آتش و بر آتش خود دامن زد
آنکه فهمید و خودش را به نفهمیدن زد

#حمیدرضا_برقعی
#مناسبتها #غدير #سلام_تجریش #مدرسه_زندگی
برگزيدگان مسابقات ويژه جشن غدير
ضمن تبريك به برگزيدگان، لطفا عزيزان شماره كارت خودشان را براي آقاي افشار(@Hmdafshar1360 ) ارسال كنند تا هداياي ناقابل به حسابشان واريز شود.
💥به طور ويژه از استاد افصحي زاده عزيز جهت حضور فعال در جشن سپاسگزاريم.
#غدير
#سلام_تجریش #مدرسه_زندگی
می رسد قصه به آنجا که جهان زیبا شد
با جهاز شتران کوه احد برپا شد

و از آن آینه با آینه بالا می رفت
دست در دست خودش یک تنه بالا می رفت

تا که از غار حرا بعثت دیگر آرد
پیش چشم همه از دامنه بالا می رفت

تا شهادت بدهد عشق ولی الله است
پله در پله از آن ماذنه بالا می رفت

پیش چشم همه دست پسر بنت اسد
بین دست پسر آمنه بالا می رفت

گفت: اینبار به پایان سفر می گویم
" بارها گفته ام و بار دگر می گویم"

راز خلقت همه پنهان شده در عین علی است
کهکشان ها نخی از وصله ی نعلین علی است

گفت ساقیِ من این مرد و سبویم دستش
بگذارید که یک شمه بگویم؛دستش-

هر چه در عالم بالاست تصرف کرده
شب معراج به من سیب تعارف کرده

گفتنی ها همگی گفته شد آنجا اما
واژه در واژه شنیدند صدارا اما...

سوخت در آتش و بر آتش خود دامن زد
آنکه فهمید و خودش را به نفهمیدن زد

#حمیدرضا_برقعی
#مناسبتها #غدير #سلام_تجریش #مدرسه_زندگی
7👍3
دستش پیر بود اما چنان با اراده دست دیگری را گرفت که همه جمع شدند ببینند حرف این اراده ی محکم چیست؟
بیایید! ...
جمع شوید...!
خبر مهم است...!
بدانید تا این زمان من راهبرتان بودم و با دل و جان هدایتتان کردم و سرپرستتان بودم زین پس این علی است!


حاضران مسئولیتی دارند که به غائبان ابلاغ نمایند و "پدران به فرزندانشان "... همین طور تا روز قیامت...

#مناسبتها #غدير
#سلام_تجریش #مدرسه_زندگی
8
می رسد قصه به آنجا که جهان زیبا شد
با جهاز شتران کوه احد برپا شد

و از آن آینه با آینه بالا می رفت
دست در دست خودش یک تنه بالا می رفت

تا که از غار حرا بعثت دیگر آرد
پیش چشم همه از دامنه بالا می رفت

تا شهادت بدهد عشق ولی الله است
پله در پله از آن ماذنه بالا می رفت

پیش چشم همه دست پسر بنت اسد
بین دست پسر آمنه بالا می رفت

گفت: اینبار به پایان سفر می گویم
" بارها گفته ام و بار دگر می گویم"

راز خلقت همه پنهان شده در عین علی است
کهکشان ها نخی از وصله ی نعلین علی است

گفت ساقیِ من این مرد و سبویم دستش
بگذارید که یک شمه بگویم؛دستش-

هر چه در عالم بالاست تصرف کرده
شب معراج به من سیب تعارف کرده

گفتنی ها همگی گفته شد آنجا اما
واژه در واژه شنیدند صدارا اما...

سوخت در آتش و بر آتش خود دامن زد
آنکه فهمید و خودش را به نفهمیدن زد

#حمیدرضا_برقعی
#مناسبتها #غدير #سلام_تجریش #مدرسه_زندگی
9👍1
دستش پیر بود اما چنان با اراده دست دیگری را گرفت که همه جمع شدند ببینند حرف این اراده ی محکم چیست؟
بیایید! ...
جمع شوید...!
خبر مهم است...!
بدانید تا این زمان من راهبرتان بودم و با دل و جان هدایتتان کردم و سرپرستتان بودم زین پس این علی است!


حاضران مسئولیتی دارند که به غائبان ابلاغ نمایند و "پدران به فرزندانشان "... همین طور تا روز قیامت...

#مناسبتها #غدير
#سلام_تجریش #مدرسه_زندگی
8
دستش پیر بود اما چنان با اراده دست دیگری را گرفت که همه جمع شدند ببینند حرف این اراده ی محکم چیست؟
بیایید! ...
جمع شوید...!
خبر مهم است...!
بدانید تا این زمان من راهبرتان بودم و با دل و جان هدایتتان کردم و سرپرستتان بودم زین پس این علی است!


حاضران مسئولیتی دارند که به غائبان ابلاغ نمایند و "پدران به فرزندانشان "... همین طور تا روز قیامت...

#مناسبتها #غدير
#سلام_تجریش #مدرسه_زندگی
🎉65👎1