چند شعر غم انگیز
مثلِ آن آتش نشانی که رفیقش جا ماند
دست بردم به دعا کاش که او بر گردد
#مهدی_کمانگر
شمع روشن شد و پروانه در آتش گل کرد
می توان سوخت اگر امر بفرماید عشق
#فاضل_نظری
به روی شانه غربت فروریخت
شبیه برجی از وحشت فروریخت
دلم مثل پلاسکو شعلهور شد
میان بهت یک ملت فروریخت
#شهاب_گودرزی
طلوع ناگهان ها, زیر آوار
غروب قهرمان ها , زیر آوار
کماکان می تپد با عشق مردم
دل آتشنشان ها زیر آوار
#میلاد_عرفانپور
در امتحانِ پاکی، باید که چون سیاوش
از آتشی خروشان، از مکر و فن گذشتن
#حسین_منزوی
مثلِ آن آتش نشانی که رفیقش جا ماند
دست بردم به دعا کاش که او بر گردد
#مهدی_کمانگر
شمع روشن شد و پروانه در آتش گل کرد
می توان سوخت اگر امر بفرماید عشق
#فاضل_نظری
به روی شانه غربت فروریخت
شبیه برجی از وحشت فروریخت
دلم مثل پلاسکو شعلهور شد
میان بهت یک ملت فروریخت
#شهاب_گودرزی
طلوع ناگهان ها, زیر آوار
غروب قهرمان ها , زیر آوار
کماکان می تپد با عشق مردم
دل آتشنشان ها زیر آوار
#میلاد_عرفانپور
در امتحانِ پاکی، باید که چون سیاوش
از آتشی خروشان، از مکر و فن گذشتن
#حسین_منزوی