Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
ما ملت امام حسينيم...
هر شب هيات مجازي دبيرستان سلام تجريش
شب نهم
سخنراني
توسط: حاج آقا هدايتي - دبير محترم ديني پايه دهم دبيرستان
#درخانه_ميمانيم
#عرض_ارادت
#هيأت_مجازي
#مناسبتها
#سلام_تجریش #مدرسه_زندگي
هر شب هيات مجازي دبيرستان سلام تجريش
شب نهم
سخنراني
توسط: حاج آقا هدايتي - دبير محترم ديني پايه دهم دبيرستان
#درخانه_ميمانيم
#عرض_ارادت
#هيأت_مجازي
#مناسبتها
#سلام_تجریش #مدرسه_زندگي
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
ما ملت امام حسينيم...
هر شب هيات مجازي دبيرستان سلام تجريش
مداحي شب نهم
توسط: آقاي افشار - معاونت فرهنگي دبيرستان
#درخانه_ميمانيم
#عرض_ارادت
#هيأت_مجازي
#مناسبتها
#سلام_تجریش #مدرسه_زندگي
هر شب هيات مجازي دبيرستان سلام تجريش
مداحي شب نهم
توسط: آقاي افشار - معاونت فرهنگي دبيرستان
#درخانه_ميمانيم
#عرض_ارادت
#هيأت_مجازي
#مناسبتها
#سلام_تجریش #مدرسه_زندگي
در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا
سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت
#حافظ
اينك عاشورا...
#سلام_تجریش #مدرسه_زندگی
سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت
#حافظ
اينك عاشورا...
#سلام_تجریش #مدرسه_زندگی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
ما ملت امام حسينيم...
هر شب هيات مجازي دبيرستان سلام تجريش
شب دهم
سخنراني
توسط: حاج آقا هدايتي - دبير محترم ديني پايه دهم دبيرستان
#درخانه_ميمانيم
#عرض_ارادت
#هيأت_مجازي
#مناسبتها
#سلام_تجریش #مدرسه_زندگي
هر شب هيات مجازي دبيرستان سلام تجريش
شب دهم
سخنراني
توسط: حاج آقا هدايتي - دبير محترم ديني پايه دهم دبيرستان
#درخانه_ميمانيم
#عرض_ارادت
#هيأت_مجازي
#مناسبتها
#سلام_تجریش #مدرسه_زندگي
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
ما ملت امام حسينيم...
هر شب هيات مجازي دبيرستان سلام تجريش
مداحي شب دهم
توسط: آقاي افشار - معاونت فرهنگي دبيرستان
#درخانه_ميمانيم
#عرض_ارادت
#هيأت_مجازي
#مناسبتها
#سلام_تجریش #مدرسه_زندگي
هر شب هيات مجازي دبيرستان سلام تجريش
مداحي شب دهم
توسط: آقاي افشار - معاونت فرهنگي دبيرستان
#درخانه_ميمانيم
#عرض_ارادت
#هيأت_مجازي
#مناسبتها
#سلام_تجریش #مدرسه_زندگي
Forwarded from دبیرستان سلام تجریش
يك بسم الله ويژه...
و آنگاه كه در عصر عاشورا قصه ي ما به "سر" رسيد تازه داستان تو شروع شد و عَلَم قيام بر دوش تو قرار گرفت تويي كه جز زيبايي چيزي نديده بودي.
سلام بر تو و بر صبرت يا زينب كبري
و آنگاه كه در عصر عاشورا قصه ي ما به "سر" رسيد تازه داستان تو شروع شد و عَلَم قيام بر دوش تو قرار گرفت تويي كه جز زيبايي چيزي نديده بودي.
سلام بر تو و بر صبرت يا زينب كبري
Audio
جمعه ها و حکایتی از سعدی
هر جمعه توسط استاد احمد نژاد دبير محترم ادبيات پايه دوازدهم دبيرستان
#درگلستان_سعدي
#سلام_تجریش #مدرسه_زندگی
@salam1tajrish
هر جمعه توسط استاد احمد نژاد دبير محترم ادبيات پايه دوازدهم دبيرستان
#درگلستان_سعدي
#سلام_تجریش #مدرسه_زندگی
@salam1tajrish
هر شنبه بسم الله...
هر كه غم و نگراني مومني را بزدايد، خدا در روز قيامت گره غم از دل او بگشايد.
امام رضا (ع)-ميزان الحكمة
#شنبه_ها
هر كه غم و نگراني مومني را بزدايد، خدا در روز قيامت گره غم از دل او بگشايد.
امام رضا (ع)-ميزان الحكمة
#شنبه_ها
Forwarded from دبیرستان سلام تجریش
تبريك روز پزشك به اولياي محترم پزشك دبيرستان و دانش آموزان امروز تجربي دبيرستان و دكترهاي متعهد آينده ي كشورمان #مناسبتها #سلام_تجريش #مدرسه_زندگي
Forwarded from دبیرستان سلام تجریش
يك شعر زيبا به مناسبت اول شهريور زادروز بوعلي سينا
🌸🌸🌸
ـ"حجّتالحق، شرفالمُلک، امام الحُکما"...
هرچه خواهند، بخوانند و بنامند تو را
تو، همان نادره دانای جهان
بوعلی سینایی،
گوهری «در صدف کون و مکان» یکتایی.
تو همانی که در آغاز جوانی، یک روز
بس که آموخته بودی، گفتی:
-«علم کو؟
اینک مَرد!»
شوقِ دانستن در جانِ تو غوغا میکرد!
علم در پیش ِ تو، زانو میزد!
سر فرو میآورد
تا رسیدی به سراپردهی موسیقی،
زان لطف و شکوه؛
سخت حیرت کردی،
سر فرود آوردی!
این هنر، این گوهر
این دلاویزارین حاصل احساس بشر
این گشایندهی درها به جهانهای دگر،
این فروزندهی شوق،
این فزایندهی شور،
این گرانمایهترین قوتِ روان،
قوّت جان،
این رهاننده ز تاریکی خاک،
این برآرنده به اوجِ افلاک،
با تو، ای مرد، چه کرد؟
که به یاران گفتی:
- «اینک عِلم!
مرد میخواهد، مرد!»
ـ در اتاقی دلگیر،
پای شمعی لرزان
جان مشتاق تو در بوتهی دانش چه کشید
تا در آن، این همه خورشید دَمید:
ـ همه درد شناسانِ کُهن،
در پیِ چارهی بیماری تن،
سرگردان!
تو رسیدی از راه،
راه بردی به گرفتاری جان!
رفتی اندر پی درمانِ روان
تو نشان هیجانها،
تو زبان ضربانها را میدانستی!
چارهی هر نتوانستن را،
میتوانستی!
ـ تو بدان پایه رسیدی که نماند
بر تو از قعرِ زمین
تا فراسوی زُحَل
نکتهای لاینحل
ـ تو در اندیشه که با تیشهی دانش،
ـ شاید ـ
بکنی ریشهی مرگ،
بشکنی دست اجل
خیلِ کوتهنظران
تیشهی تکفیر به دست
تا تو را بلکه توانند شکست
چه کشیدی،
چه کشیدی تو از آن مردمِ نابخرَدِ بد!
میتوانستی کاش
تیشه بر ریشهی نادانی زد!
ـ ای خوش آنان که به تاریکی دوران حیات،
جان همواره فروزانِ تو را یافتهاند،
هم «اشارات» تو را راهگشا یافتهاند!
هم ز «قانون» تو همواره «شفا» یافتهاند!
ـ تو طبیب همه علّتهایی
تو همان نادره دانای جهان
بوعلی سینایی!
#فریدون_مشیری
روز بزرگداشت ابوعلى سينا، روز پزشك، گرامى باد
#مناسبتها #سلام_تجریش #مدرسه_زندگی
🌸🌸🌸
ـ"حجّتالحق، شرفالمُلک، امام الحُکما"...
هرچه خواهند، بخوانند و بنامند تو را
تو، همان نادره دانای جهان
بوعلی سینایی،
گوهری «در صدف کون و مکان» یکتایی.
تو همانی که در آغاز جوانی، یک روز
بس که آموخته بودی، گفتی:
-«علم کو؟
اینک مَرد!»
شوقِ دانستن در جانِ تو غوغا میکرد!
علم در پیش ِ تو، زانو میزد!
سر فرو میآورد
تا رسیدی به سراپردهی موسیقی،
زان لطف و شکوه؛
سخت حیرت کردی،
سر فرود آوردی!
این هنر، این گوهر
این دلاویزارین حاصل احساس بشر
این گشایندهی درها به جهانهای دگر،
این فروزندهی شوق،
این فزایندهی شور،
این گرانمایهترین قوتِ روان،
قوّت جان،
این رهاننده ز تاریکی خاک،
این برآرنده به اوجِ افلاک،
با تو، ای مرد، چه کرد؟
که به یاران گفتی:
- «اینک عِلم!
مرد میخواهد، مرد!»
ـ در اتاقی دلگیر،
پای شمعی لرزان
جان مشتاق تو در بوتهی دانش چه کشید
تا در آن، این همه خورشید دَمید:
ـ همه درد شناسانِ کُهن،
در پیِ چارهی بیماری تن،
سرگردان!
تو رسیدی از راه،
راه بردی به گرفتاری جان!
رفتی اندر پی درمانِ روان
تو نشان هیجانها،
تو زبان ضربانها را میدانستی!
چارهی هر نتوانستن را،
میتوانستی!
ـ تو بدان پایه رسیدی که نماند
بر تو از قعرِ زمین
تا فراسوی زُحَل
نکتهای لاینحل
ـ تو در اندیشه که با تیشهی دانش،
ـ شاید ـ
بکنی ریشهی مرگ،
بشکنی دست اجل
خیلِ کوتهنظران
تیشهی تکفیر به دست
تا تو را بلکه توانند شکست
چه کشیدی،
چه کشیدی تو از آن مردمِ نابخرَدِ بد!
میتوانستی کاش
تیشه بر ریشهی نادانی زد!
ـ ای خوش آنان که به تاریکی دوران حیات،
جان همواره فروزانِ تو را یافتهاند،
هم «اشارات» تو را راهگشا یافتهاند!
هم ز «قانون» تو همواره «شفا» یافتهاند!
ـ تو طبیب همه علّتهایی
تو همان نادره دانای جهان
بوعلی سینایی!
#فریدون_مشیری
روز بزرگداشت ابوعلى سينا، روز پزشك، گرامى باد
#مناسبتها #سلام_تجریش #مدرسه_زندگی
کلاس های پژوهشی سال تحصیلی ۱۴۰۰ - ۱۴۰۱ در یک نگاه !
🔴 دانش اموزان عزیز علاقه مند پایه دهم برای ثبت نام کلاس ها در سال تحصیلی، به سایت کارسنج >> فوقبرنامه >> فوق برنامه پژوهشی مراجعه کنید .
#پژوهش
#سلام_تجريش #مدرسه_زندگی
🔴 دانش اموزان عزیز علاقه مند پایه دهم برای ثبت نام کلاس ها در سال تحصیلی، به سایت کارسنج >> فوقبرنامه >> فوق برنامه پژوهشی مراجعه کنید .
#پژوهش
#سلام_تجريش #مدرسه_زندگی
استارت آپ ها آينده را مي سازند!
برنامه ويژه بچه هاي عزيز پايه يازدهم رشته رياضي
#سلام_تجریش #مدرسه_زندگی
برنامه ويژه بچه هاي عزيز پايه يازدهم رشته رياضي
#سلام_تجریش #مدرسه_زندگی
🔸 دست خطی از مرحوم علامه محمدرضا حكيمي و توصيه به جوانان :
... حسین آقا معزی خواستند چیزی در این دفتر بنویسم برای یادگار در دفتر دوستی جوان چیزی نوشتن هیچ چیز بهتر نیست
یعنی دوکلمه :
۱.سعی کن کمتر خدا را فراموش کنی
۲.بکوش از عمرت بیشتر استفاده کنی
ز دور عـمـر ،نكــو روزگــــار تحصـيل است
به از بهــــــار طبیعت، بهــــار تحصیل است
محمدرضا حکیمی
#نكته
#سلام_تجریش #مدرسه_زندگی
... حسین آقا معزی خواستند چیزی در این دفتر بنویسم برای یادگار در دفتر دوستی جوان چیزی نوشتن هیچ چیز بهتر نیست
یعنی دوکلمه :
۱.سعی کن کمتر خدا را فراموش کنی
۲.بکوش از عمرت بیشتر استفاده کنی
ز دور عـمـر ،نكــو روزگــــار تحصـيل است
به از بهــــــار طبیعت، بهــــار تحصیل است
محمدرضا حکیمی
#نكته
#سلام_تجریش #مدرسه_زندگی
💥يك نكته مهم!
یک جایی هست در داستان یوسف، بعد از اینکه یوسف به امیری مصر رسیده، آنجایی که برادران از همه جا بی خبر برای دریافت غذا به دربار میروند. یوسف برادران را میشناسد ولی به روی خودش نمی آورد. یوسف دستور میدهد اموال دریافتی ازبرادران را به شکلی پنهانی در وسایل آنها بگذارند و ازبرادران میخواهد که دوباره به دربار بیایند و این بار برادر کوچک خود را هم بیاورند. برادرانِ بی خبر ازنقشه یوسف اموال برگشتی را در بازگشت در بسته های خود پیدا میکنند و این را به حساب علاقه یوسف میگذارند و میگویند این بضاعت ماست که به ما بازگشته هذه بضاعتنا ردت الینا.
روایت ظاهری داستان البته همان اموال برگشتی است. دریک سطح عمیقتر اما برادران تاوان کاری را میدهند که سالها قبل با یوسف کردند. همه ماجرا نقشه یوسف است تا بتواند دست برادران را به وقتش رو کند. برادرانی که فکر میکنند آنچه با یوسف کردند به فراموشی سپرده شده. بضاعت برگشتی نه اموال پنهان شده در خورجین که رو شدن جنایتی است که در حق یوسف کردند. اموال برگشتی، اعمال برگشتی است.
من خیلی وقتها به این هذه بضاعتنا فکر میکنم. رسیده ام به اینجا که همه چیز ما ازهمین جنس است، ازجنس بضاعتی که به خودمان بازمیگردد. بضاعت ما معجزه نمی کند، بضاعت ما انعکاس خود ماست در آینه ای که روزگار جلوی ما گرفته. مهربانی که میکاریم مهربانی درو میکنیم، ناسپاسی که به خرج میدهیم قسمتمان ناسپاسی میشود. تنها وقتی که دیگری را خوشحال میکنیم، خوشحال میشویم، دیگران را که برنجانیم، دیر یا زود، میرنجیم. بضاعت ما همه جا با ماست، پنهان در خورجینی که حمل میکنیم. این را البته نمیدانیم تا وقت گشودن بار مان میرسد. آنوقت است که تازه میفهمیم چه در خورجین داشتیم. تازه میفهمیم هذه بضاعتنا ردت الینا.
✍امیرعلی بنی اسدی
#نكته
#سلام_تجريش #مدرسه_زندگی
یک جایی هست در داستان یوسف، بعد از اینکه یوسف به امیری مصر رسیده، آنجایی که برادران از همه جا بی خبر برای دریافت غذا به دربار میروند. یوسف برادران را میشناسد ولی به روی خودش نمی آورد. یوسف دستور میدهد اموال دریافتی ازبرادران را به شکلی پنهانی در وسایل آنها بگذارند و ازبرادران میخواهد که دوباره به دربار بیایند و این بار برادر کوچک خود را هم بیاورند. برادرانِ بی خبر ازنقشه یوسف اموال برگشتی را در بازگشت در بسته های خود پیدا میکنند و این را به حساب علاقه یوسف میگذارند و میگویند این بضاعت ماست که به ما بازگشته هذه بضاعتنا ردت الینا.
روایت ظاهری داستان البته همان اموال برگشتی است. دریک سطح عمیقتر اما برادران تاوان کاری را میدهند که سالها قبل با یوسف کردند. همه ماجرا نقشه یوسف است تا بتواند دست برادران را به وقتش رو کند. برادرانی که فکر میکنند آنچه با یوسف کردند به فراموشی سپرده شده. بضاعت برگشتی نه اموال پنهان شده در خورجین که رو شدن جنایتی است که در حق یوسف کردند. اموال برگشتی، اعمال برگشتی است.
من خیلی وقتها به این هذه بضاعتنا فکر میکنم. رسیده ام به اینجا که همه چیز ما ازهمین جنس است، ازجنس بضاعتی که به خودمان بازمیگردد. بضاعت ما معجزه نمی کند، بضاعت ما انعکاس خود ماست در آینه ای که روزگار جلوی ما گرفته. مهربانی که میکاریم مهربانی درو میکنیم، ناسپاسی که به خرج میدهیم قسمتمان ناسپاسی میشود. تنها وقتی که دیگری را خوشحال میکنیم، خوشحال میشویم، دیگران را که برنجانیم، دیر یا زود، میرنجیم. بضاعت ما همه جا با ماست، پنهان در خورجینی که حمل میکنیم. این را البته نمیدانیم تا وقت گشودن بار مان میرسد. آنوقت است که تازه میفهمیم چه در خورجین داشتیم. تازه میفهمیم هذه بضاعتنا ردت الینا.
✍امیرعلی بنی اسدی
#نكته
#سلام_تجريش #مدرسه_زندگی
Forwarded from دبیرستان سلام تجریش
سرشارم از تو
مثل شهریوری که هنوز نیامده!
بوی عطرش تمام شهر را
روی سرش گذاشته...
تبريك به همه متولدان عزيز شهريور ماه
#تولد #سلام_تجریش #مدرسه_زندگی
مثل شهریوری که هنوز نیامده!
بوی عطرش تمام شهر را
روی سرش گذاشته...
تبريك به همه متولدان عزيز شهريور ماه
#تولد #سلام_تجریش #مدرسه_زندگی
ژاندارم سرجوخه ملک محمدی،سید محمد راثی هاشمی و عبدالله شهریاری روی پل جلفا شیفتاشان بود. به آنها گفته بود جلوی هر نیروی مهاجمی که میآید را بگیرند. خبر نداشتند آنهایی که آن سوی پل ایستاندند که به هر نوع سلاح جنگی مجهز هستند، در حالی که آن سه فقط خودشان بود و اسلحههایشان.
آنها روی پلی ایستاده بودند که اولین خط رسمی قطار ایران بود.
آنها دو روز مقابل سپاه شوروی مقاومت کردند و در نهایت ۳ شهریور ۱۳۲۰روی پل جلفا در خون خود غلطیدند.مقاومت شجاعانه این سه سرباز تحسین نیروهای مهاجم و خصوصاً فرمانده لشکر ۴۷ شوروی، سرلشکر نوویکف را که در مقابلشان ایستاده بودند را برانگیخت.
او زمانیکه پیروزمندانه از پل گذشت متوجه شد سربازان مسلحش ۴۸ ساعت است که تنها با ۳ سرباز در حال نبرد بودند. او به نشانه احترام یکی از درجههایش را از روی دوشش باز کرد و روی سینه سرجوخه محمدی گذاشت و از چوپانی میخواهد تا ۳ سرباز شجاع را به شیوه مسلمانان کنار پل آهنی دفن کند.
تدفین این ۳ سرباز با تشریفات کامل نظامی از سوی لشکر شوروی و در کنار خط آهن این پل صورت گرفت. مقبرهای که تا شصت سال هیچکدام از اعضای خانواده این سه خبر از آن نداشتند.
آنها روی پلی ایستاده بودند که اولین خط رسمی قطار ایران بود.
آنها دو روز مقابل سپاه شوروی مقاومت کردند و در نهایت ۳ شهریور ۱۳۲۰روی پل جلفا در خون خود غلطیدند.مقاومت شجاعانه این سه سرباز تحسین نیروهای مهاجم و خصوصاً فرمانده لشکر ۴۷ شوروی، سرلشکر نوویکف را که در مقابلشان ایستاده بودند را برانگیخت.
او زمانیکه پیروزمندانه از پل گذشت متوجه شد سربازان مسلحش ۴۸ ساعت است که تنها با ۳ سرباز در حال نبرد بودند. او به نشانه احترام یکی از درجههایش را از روی دوشش باز کرد و روی سینه سرجوخه محمدی گذاشت و از چوپانی میخواهد تا ۳ سرباز شجاع را به شیوه مسلمانان کنار پل آهنی دفن کند.
تدفین این ۳ سرباز با تشریفات کامل نظامی از سوی لشکر شوروی و در کنار خط آهن این پل صورت گرفت. مقبرهای که تا شصت سال هیچکدام از اعضای خانواده این سه خبر از آن نداشتند.
دبیرستان سلام تجریش
دوستان عزيز پايه دوازدهم ضمن تبريك نتايج خوبتان مي توانيد كتابهاي كمك آموزشيتان را جهت ارسال به مناطق محروم به دبيرستان تحويل دهيد... #سلام_تجریش #مدرسه_زندگی
كتابهاي اهدايي فارغ التحصيلان دوره ١٧ دبيرستان سلام تجريش به مناطق محروم
با تشكر از همه عزيزان...
#وظيفه_اجتماعي
#سلام_تجريش #مدرسه_زندگی
با تشكر از همه عزيزان...
#وظيفه_اجتماعي
#سلام_تجريش #مدرسه_زندگی
هفته دولت بر همه ي دولتمردان تلاشگر جمهوري اسلامي گرامي باد.
ياد و خاطره شهيدان رجايي و باهنر گرامي باد.
#مناسبتها #سلام_تجريش #مدرسه_زندگي
ياد و خاطره شهيدان رجايي و باهنر گرامي باد.
#مناسبتها #سلام_تجريش #مدرسه_زندگي
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 حضور پینگپنگبازِ بدون دست در پارالمپیک توکیو
🔹یکی از تصاویر جالب توجه که در روز نخست پارالمپیک منتشرشده و بازتاب گستردهای هم داشته، تصویر مسابقه یک پینگپنگباز مصری است.
🔹«ابراهیم حمدتو» ورزشکار بدون دست است که راکت را به دهان گرفته و با حریفش رقابت میکند. او توپ را با پا به بالا میاندازد و با مهارت خاص و زیبایی به آن ضربه میزند.
#خواستن_توانستن_است
#سلام_تجريش #مدرسه_زندگی
🔹یکی از تصاویر جالب توجه که در روز نخست پارالمپیک منتشرشده و بازتاب گستردهای هم داشته، تصویر مسابقه یک پینگپنگباز مصری است.
🔹«ابراهیم حمدتو» ورزشکار بدون دست است که راکت را به دهان گرفته و با حریفش رقابت میکند. او توپ را با پا به بالا میاندازد و با مهارت خاص و زیبایی به آن ضربه میزند.
#خواستن_توانستن_است
#سلام_تجريش #مدرسه_زندگی