از رفتن دل نیست خبر اهل وفا را
آن کس که تو را دید نداند سر و پا را
اول غم عشق این همه دشوار نبودهست
دوران تو نو ساخته آیین جفا را
تا باد صبا بوی تو را در چمن آرد
برداشته هر شاخ گلی دست دعا را
باشد همه شب نام خوشت ورد زبانم
اصبحتُ علی' ذکرک سرّاً و جهارا
گیرم که شکیبد دل ما، رحم تو چون شد؟
بردار نقاب از رخ و بنمای لقا را
ساقی کف فیاض تو امساک نداند
مگذر ز من تشنهجگر، گرم خدا را
در کوی تو دیگر به سرافرازی ما کیست؟
گر عشق کند خاک به راهت سر ما را
از زهر عتاب تو دلم چشمهی نوش است
دادی به شکر غوطه، لب بوسهربا را
غمّازی راز دل عشاق نکو نیست
زنهار، درین طرّه مده راه، صبا را
عمریست حزین را کف امّید فراز است
امّید که محروم نسازند گدا را
#حزین_لاهیجی
@PoemAndLiterature
آن کس که تو را دید نداند سر و پا را
اول غم عشق این همه دشوار نبودهست
دوران تو نو ساخته آیین جفا را
تا باد صبا بوی تو را در چمن آرد
برداشته هر شاخ گلی دست دعا را
باشد همه شب نام خوشت ورد زبانم
اصبحتُ علی' ذکرک سرّاً و جهارا
گیرم که شکیبد دل ما، رحم تو چون شد؟
بردار نقاب از رخ و بنمای لقا را
ساقی کف فیاض تو امساک نداند
مگذر ز من تشنهجگر، گرم خدا را
در کوی تو دیگر به سرافرازی ما کیست؟
گر عشق کند خاک به راهت سر ما را
از زهر عتاب تو دلم چشمهی نوش است
دادی به شکر غوطه، لب بوسهربا را
غمّازی راز دل عشاق نکو نیست
زنهار، درین طرّه مده راه، صبا را
عمریست حزین را کف امّید فراز است
امّید که محروم نسازند گدا را
#حزین_لاهیجی
@PoemAndLiterature