خیره میماندی به چَشمَم
تَمام حَرفهایَم را میخواندی
آنروزها چِقَدر راحَت بود
دوستَت دارَم
فَقَط با نِگاه کَردَن
میشُد که بیان کَرد.،
حِیف که این شَبها
هَر چِقَدر که به عَکسَت
خیره میشَوَم
هَر چِقَدر که صِدایَت میکُنَم
هَر چِقَدر با چَشمهای خیس
دوستَت دارَم را زِمزِمه میکُنَم
صِدایَم را نمیشِنوی که نمیشِنوی.
#آرمان_تمسکنی
#احساس
@asheghaneha_7071
تَمام حَرفهایَم را میخواندی
آنروزها چِقَدر راحَت بود
دوستَت دارَم
فَقَط با نِگاه کَردَن
میشُد که بیان کَرد.،
حِیف که این شَبها
هَر چِقَدر که به عَکسَت
خیره میشَوَم
هَر چِقَدر که صِدایَت میکُنَم
هَر چِقَدر با چَشمهای خیس
دوستَت دارَم را زِمزِمه میکُنَم
صِدایَم را نمیشِنوی که نمیشِنوی.
#آرمان_تمسکنی
#احساس
@asheghaneha_7071