🥰1
رفتم جلوش ایستادم و با شیطنت گفتم:
- آقا اصلا من سیگارت...
چشم هاش گرد شد و گفت:
- جانم؟! منظورت چیه؟
با خنده گفتم:
- بابا خسته نشدی این همه مارلبرو، وینستون، کمل، اسه و هزار تا مارک دیگه کشیدی بس نبود؟! مگه بهمن چشه؟!
هنوز متوجه حرفم نشده بود، چشمکی زدم و ادامه دادم:
- من میخوام همون سیگار بهمنی باشم که تو اوج نسخی و بی سیگاری یادت میافته توی جیب اون پیرهن چهار خونه ات که من عاشقشم جاساز کردی...
دستی به مو های خوش حالتش کشیدم و گفتم:
- میخوام این حس ناب فقط برا من باشه، میفهمی چی میگم؟!
عاشقانه نگاهم کرد و گفت:
- میفهمم...
و بعدم من و دلبر تو آغوش همدیگه حل شدیم.
- آقا اصلا من سیگارت...
چشم هاش گرد شد و گفت:
- جانم؟! منظورت چیه؟
با خنده گفتم:
- بابا خسته نشدی این همه مارلبرو، وینستون، کمل، اسه و هزار تا مارک دیگه کشیدی بس نبود؟! مگه بهمن چشه؟!
هنوز متوجه حرفم نشده بود، چشمکی زدم و ادامه دادم:
- من میخوام همون سیگار بهمنی باشم که تو اوج نسخی و بی سیگاری یادت میافته توی جیب اون پیرهن چهار خونه ات که من عاشقشم جاساز کردی...
دستی به مو های خوش حالتش کشیدم و گفتم:
- میخوام این حس ناب فقط برا من باشه، میفهمی چی میگم؟!
عاشقانه نگاهم کرد و گفت:
- میفهمم...
و بعدم من و دلبر تو آغوش همدیگه حل شدیم.