عاشقانه ها
@Asheghaneha11
تو از این مردها نبودی که ابروهایشان را برمیدارند و برای جذاب تر شدن عکس هایشان اخم های خشن را به صورتشان می بافند و به دوربین زل میزنند ، گاهی لب هایشان را غنچه میکنند و ادای دخترهارا در می آورند که بینی تازه عمل شده یشان بیشتر به چشم بیاید و تحسین برانگیز تر باشد ، حالا بماند که بعضی ها به لب هایشان ژل تزریق میکنند و صورتشان را ظریف تر به رخ میکشند ، تو از اینها نبودی .
تو شلوار پاره و تنگ و کوتاه پوش نبودی ، موهای خامه ای و فلان و فلان نبودی...
تو یک مرد ساده و معمولی بودی که سیکس پک های برجسته و بازوهای بزرگ و پوست تیره رنگ و سولار شده نداشت ، پیراهن های تنگ نمیپوشید و دکمه هایش را تا نیمه ی بدنش باز نمیگذاشت ، روی دست هایش خالکوبی های نامفهوم دیده نمیشد و تا بحال به مهمانی ها و پارتی های شبانه نرفته بود ، سلفی هایش در آغوش دخترهای جذاب پلاستیکی یا کنار شیشه های مشروب و الکل های مختلف نبود...
تو هیچ کدام اینها نبودی اما "مرد"بودنت را از نگاه پاک بدون انتظارت میشد فهمید ، وقتی حیای مردانه ات نمیگذاشت به چشمانم خیره شوی !
تو یک مرد ساده ی عجیب بودی که خدا را میشناختی ، عکس هایت حالو هوای معنوی و دوستانه داشت ، یا توی امامزاده بودی یا کنار دوستانی از جنس خودت که لبخندهای رضایتمندانه یشان آدم را به زندگی امیدوار میکرد ، تو از آنها بودی که پولشان را برای خریدن لذت های پر از گناه خرج نمیکردند، برای من هدیه و گل میخریدی ، برای مادرت ، برای پدرت ، برای کودکی که سر چهار راه فال میفروشد و گرسنه است ، برای نیازمندانی که دلشان به آدم هایی مثل تو گرم است .... تو با غیرت و مردانگی عجین شده بودی ، لبخندهایت ظریف و دخترانه نبود ، قول هایت قول بود و میشد روی حرف هایت زنانه حساب کرد و نترسید....
تو از این مردهای خودخواه نبودی که هر روز دلت سفرهای خارجی دوستانه بخواهد و لذت هایی که برای همجنس های خودت مجاز میدانی برای همجنس های من غیر مجاز ، تو عقیده داشتی غیرمجاز بودن چیزی زن و مرد ندارد و برای همه ی آدم ها یکجور است !!
تو هیچوقت ادای آدم های عاشق را درنیاوردی که با احساسات کسی بازی کنی!
...
تو با تمام این خوبی هایت به من فهماندی نسل مردان واقعی منقرض نشده است و عاشقم کردی.....
تو از این مردها بودی.
@Asheghaneha11
تو شلوار پاره و تنگ و کوتاه پوش نبودی ، موهای خامه ای و فلان و فلان نبودی...
تو یک مرد ساده و معمولی بودی که سیکس پک های برجسته و بازوهای بزرگ و پوست تیره رنگ و سولار شده نداشت ، پیراهن های تنگ نمیپوشید و دکمه هایش را تا نیمه ی بدنش باز نمیگذاشت ، روی دست هایش خالکوبی های نامفهوم دیده نمیشد و تا بحال به مهمانی ها و پارتی های شبانه نرفته بود ، سلفی هایش در آغوش دخترهای جذاب پلاستیکی یا کنار شیشه های مشروب و الکل های مختلف نبود...
تو هیچ کدام اینها نبودی اما "مرد"بودنت را از نگاه پاک بدون انتظارت میشد فهمید ، وقتی حیای مردانه ات نمیگذاشت به چشمانم خیره شوی !
تو یک مرد ساده ی عجیب بودی که خدا را میشناختی ، عکس هایت حالو هوای معنوی و دوستانه داشت ، یا توی امامزاده بودی یا کنار دوستانی از جنس خودت که لبخندهای رضایتمندانه یشان آدم را به زندگی امیدوار میکرد ، تو از آنها بودی که پولشان را برای خریدن لذت های پر از گناه خرج نمیکردند، برای من هدیه و گل میخریدی ، برای مادرت ، برای پدرت ، برای کودکی که سر چهار راه فال میفروشد و گرسنه است ، برای نیازمندانی که دلشان به آدم هایی مثل تو گرم است .... تو با غیرت و مردانگی عجین شده بودی ، لبخندهایت ظریف و دخترانه نبود ، قول هایت قول بود و میشد روی حرف هایت زنانه حساب کرد و نترسید....
تو از این مردهای خودخواه نبودی که هر روز دلت سفرهای خارجی دوستانه بخواهد و لذت هایی که برای همجنس های خودت مجاز میدانی برای همجنس های من غیر مجاز ، تو عقیده داشتی غیرمجاز بودن چیزی زن و مرد ندارد و برای همه ی آدم ها یکجور است !!
تو هیچوقت ادای آدم های عاشق را درنیاوردی که با احساسات کسی بازی کنی!
...
تو با تمام این خوبی هایت به من فهماندی نسل مردان واقعی منقرض نشده است و عاشقم کردی.....
تو از این مردها بودی.
@Asheghaneha11
👍1
بیا
و یک بار برای همیشه
از آغوشت
سلول انفرادی بساز
و مرا تا ابد به آن
محکوم کن
دیگر دلم نمی خواهد
حتی فکر کنم
ممکن است
لحظه ای نباشی
یا نداشته باشمت ❤️😍
@Asheghaneha11
و یک بار برای همیشه
از آغوشت
سلول انفرادی بساز
و مرا تا ابد به آن
محکوم کن
دیگر دلم نمی خواهد
حتی فکر کنم
ممکن است
لحظه ای نباشی
یا نداشته باشمت ❤️😍
@Asheghaneha11
عاشقانه ها
@Asheghaneha11
نه، اشتباه نمیدیدم
گرچه هی پلک زدم که ای چشمان لامصب دارید اشتباه میبینید!
اما نه!
خودش بود
داشت شانه به شانه غریبه ای راه می آمد!
نه برای او
برای من غریبه بود
دستانش را نگرفته بود ولی
آخر با من که بود دستم را ول نمیکرد که، خیس میشد دستمان اما ول کنیم؟ عمرا!
صورتش ذوق نداشت، آرایش داشت، موهایش را هم رنگ کرده بود...موهایش....موهایش باشد برای بعد، حرف دارم!
آرایش داشت اما صورتش سرد بود، خیره بود
راستش با من که به خیابان میزدیم چشم و ابرویش شلوغ میکردند، صورتش با دماغ و گوش و پلک و ابرو همه با هم میخندیدند
اما ساکت بود، خیره بود
این خستگی از پشت آرایش غلیظش داد میزد
معلوم بود روزی هزار و صد بار کسی نمیگوید ای به قربان آن چشمان مورب ات
گیسو نمیبافدو رژ بیرون زده ازگوشه ی لبش را پاک نمیکند
وسط جمع چشم غره نمیرود که دکمه مانتوات را ببند، آرام بخند...آخرش هم بگوید میخواستی انقدر خوشگل نباشی...به من چه !؟
نه این یارو مال این حرف ها نبود
عزیزم این یارو اصلا دستهایت را وسط خیابان به صورتش نزدیک کرده و بو کشیده !!؟
این یارو ؟
مردک تا چشمش به برجستگی زنی میخورد کم میماند دندان روی لب بکشد!
حق داری دستانش را نگیری!
من خیلی پسر بوقی بودم!
در اوج تنهاییمان حتی به لب هایش یورش نمیبردم
ها چرا
چند باری فقط قطرات باران را از روی لب هایش نوشیدم
نوشیدن که هوس نداشت
مستی داشت ولی هوس نه!
اما بوسیدن لب هوس داشت و اعوذبالله مِن هوس! با من که بود فقط پیشانی اش را میبوسیدم.
پیشانی اش آرام وملایم!
انقدر آرام که چشمانش را باز نمیکرد و میگفت تمام شد؟!
میگفتم آری بانو تمام شد
تنها چیزی که در صورتش یافتم همان بوسه های پیشانی بود و لاغیر!
رد بوسه ام را جا گذاشته بودم و ای لعنت بر من!
لعنت که مسیرم به این خیابان افتاد و دل جفتمان ریش شد!
دید مرا که ای کاش نمیدید!
دید که دارم شانه به شانه ی دیگری راه می آیم
دید که خال لب دارد
دید که گردنبند فیروزه ای انداخته
دید که چقدر شبیه خودش است!
و دید که دستانش را نگرفته ام!
شاید من هم یکی بودم مثل همان مردک!
مثل تمام یارو های شهر!
راستش
مردها
فقط یک بار میتوانند آن همه دیوانه باشند.
موهایش؟!
هیچ...موهایش را کوتاه کرده بود
آخر میدانست
فقط من میتوانم دو ساعت وقت بگذارم و آن موهای بر هم ریخته و فرفری را مرتب کنم !!
مردها ؟!
مردها فقط یک بار جنون را زندگی میکنند
جنون؟
نمیدانم
شاید تو را دیدن و دوستت دارم نگفتن هم جنون باشد
دوستت دارم ؟!
آسمان که بدون باران نمیشود!
باران ؟!
خاطره
خاطره ؟!
بوی موی تو
بویِ مویِ تو هر چند کم پشت، خیابان را برداشته بود!
@Asheghaneha11
گرچه هی پلک زدم که ای چشمان لامصب دارید اشتباه میبینید!
اما نه!
خودش بود
داشت شانه به شانه غریبه ای راه می آمد!
نه برای او
برای من غریبه بود
دستانش را نگرفته بود ولی
آخر با من که بود دستم را ول نمیکرد که، خیس میشد دستمان اما ول کنیم؟ عمرا!
صورتش ذوق نداشت، آرایش داشت، موهایش را هم رنگ کرده بود...موهایش....موهایش باشد برای بعد، حرف دارم!
آرایش داشت اما صورتش سرد بود، خیره بود
راستش با من که به خیابان میزدیم چشم و ابرویش شلوغ میکردند، صورتش با دماغ و گوش و پلک و ابرو همه با هم میخندیدند
اما ساکت بود، خیره بود
این خستگی از پشت آرایش غلیظش داد میزد
معلوم بود روزی هزار و صد بار کسی نمیگوید ای به قربان آن چشمان مورب ات
گیسو نمیبافدو رژ بیرون زده ازگوشه ی لبش را پاک نمیکند
وسط جمع چشم غره نمیرود که دکمه مانتوات را ببند، آرام بخند...آخرش هم بگوید میخواستی انقدر خوشگل نباشی...به من چه !؟
نه این یارو مال این حرف ها نبود
عزیزم این یارو اصلا دستهایت را وسط خیابان به صورتش نزدیک کرده و بو کشیده !!؟
این یارو ؟
مردک تا چشمش به برجستگی زنی میخورد کم میماند دندان روی لب بکشد!
حق داری دستانش را نگیری!
من خیلی پسر بوقی بودم!
در اوج تنهاییمان حتی به لب هایش یورش نمیبردم
ها چرا
چند باری فقط قطرات باران را از روی لب هایش نوشیدم
نوشیدن که هوس نداشت
مستی داشت ولی هوس نه!
اما بوسیدن لب هوس داشت و اعوذبالله مِن هوس! با من که بود فقط پیشانی اش را میبوسیدم.
پیشانی اش آرام وملایم!
انقدر آرام که چشمانش را باز نمیکرد و میگفت تمام شد؟!
میگفتم آری بانو تمام شد
تنها چیزی که در صورتش یافتم همان بوسه های پیشانی بود و لاغیر!
رد بوسه ام را جا گذاشته بودم و ای لعنت بر من!
لعنت که مسیرم به این خیابان افتاد و دل جفتمان ریش شد!
دید مرا که ای کاش نمیدید!
دید که دارم شانه به شانه ی دیگری راه می آیم
دید که خال لب دارد
دید که گردنبند فیروزه ای انداخته
دید که چقدر شبیه خودش است!
و دید که دستانش را نگرفته ام!
شاید من هم یکی بودم مثل همان مردک!
مثل تمام یارو های شهر!
راستش
مردها
فقط یک بار میتوانند آن همه دیوانه باشند.
موهایش؟!
هیچ...موهایش را کوتاه کرده بود
آخر میدانست
فقط من میتوانم دو ساعت وقت بگذارم و آن موهای بر هم ریخته و فرفری را مرتب کنم !!
مردها ؟!
مردها فقط یک بار جنون را زندگی میکنند
جنون؟
نمیدانم
شاید تو را دیدن و دوستت دارم نگفتن هم جنون باشد
دوستت دارم ؟!
آسمان که بدون باران نمیشود!
باران ؟!
خاطره
خاطره ؟!
بوی موی تو
بویِ مویِ تو هر چند کم پشت، خیابان را برداشته بود!
@Asheghaneha11